آیت الله طالقانی با استناد به مفاهیم قرانی " آزادی" را گمشده بشر می دانست و همان رمز موفقیت او در جذب جوانان , دانشجویان و روشنفکران داشت. وی معقتد بود : " هرکه هر چه ميخواهد بگويد، هر کس هر مسلکي که ميخواهد داشته باشد، آنهايي که ميترسند از اينکه ديگران در مقابل انديشههايشان حرفي نزنند، کاري نکنند يا آزادي نميدهند، براي اين است که از نارسايي مکتبشان ميترسند از اينکه ديگران در مقابل انديشهشان حرفي بزنند، اسلامي که ميگويد قد تبين الرشد من الغي از چه بايد وحشت داشته باشد؟" وی بدرستی ریشه منازعات و بحرانهای اجتماعی را شناخته بود و معتقد بود با استقرار نظام اسلامی و آزادی اندیشه و بیان دیگر نیازی به زندانی سیاسی و تقابل دولت و ملت نیست. در فرازی از سخنانش پس از انقلاب می گفت:" زندان از اين نوع (زندان سياسي) هم نخواهيم داشت زيرا در صورت استقرار اسلام ابراز عقيده و بيان آزاد است و مردم براي ابراز نظر و عقيده منعي ندارند. ما خواستار جامعهاي هستيم كه حتي در آن اگر كسي طرفدار استقرار رژيم سلطنتي هم باشد بيايد و آزادانه حرفش را بزند. در هر جامعهاي كه آزادي بيان و عقيده و امثالهم وجود داشته باشد مسلم است مخالفان به سوي خشونت هم نخواهند رفت و موردي پيش نخواهد آمد كه دولت و مردم را در برابر هم قرار دهد."
آیت الله از نادر روحانیونی بودند که دمکراسی و مردم سالاری را نقطه مقابله با استبداد می دانست و پس از انقلاب اسلامی نیز همه تلاششان را برای شورایی کردن نظام بکار گرفت, بطوری که از ایشان بعنوان "پدر شوراها" نام برده می شد. در آخرین نماز جمعه اش برای چندمین بار تاکید می کند:" پيغمبرش با آن عظمت مي گويد با اين مردم مشورت كن، به اينها شخصيت بده،بدانند كه مسئوليت دارند متكي به شخص رهبر نباشند. گروه ها و افراد دست اند كار شايد اينطور تشخيص بدهند كه اگر شورا باشد ديگر ما چه كاره هستيم ؟ شما هيچ برويد دنبال كارتان،بگذاريد اين مردم مسئوليت پيدا كنند." وی بارها از سوی کج اندیشان مورد سرزنش قرار گرفت ولی او معتقد بود که مردم ولی نعمت هستند و باید به آنها بها داد. از نظر وی مردم نامحرم نبودند و او چیزی نداشت که از آنان پنهان کند. " شايد بعضی از دوستانِ ما بگويند: آقا شما چرا اين مسائل را در ميانِ تودهی مردم مطرح میكنيد؟ بياييد در مجلس خبرگان! میگويم بين موكلين شما مطرح میكنم، اينها هستند كه ما را وكيل كردند، میدانند برای چه وكيل كردند. ما موظف هستيم و نسبت به اينها مسئوليت داريم. بايد دردها، انديشهها، بدبختیها، ناراحتيها، عقبماندگیهای اين مردم را جبران كنيم. خودرأيی و خودخواهی را كنار بگذاريم. گروهخواهی، فرصتطلبی و تحميل عقيده يا خداینخواسته استبداد زير پردهی دين را كنار بگذاريم. و بياييم با مردم، با دردمندها، با رنجكشيدهها، با محرومها همصدا شويم.." ایشان حتی در مباحث فقهی هم به تمركز در فتوا و تقليد اعلم اعتقادی نداشتند و آن را به مصلحت دین و جامعه نمی دانستند پیشنهاد شوراي مجتهدين و بحث و گفتگو بين آنان را مطرح می کردند.
صلی الله علیک یا رحمه للعالمین
۱۴ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر